شوشتر در دوره امویان
تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:امویان,شوشتر,دوره, | 21:55 | نویسنده : ایمان
شبیب خارجی در جنگ و گریزهای بسیاری که میان خوارج و بنی امیه در می گرفت سپاه خوارج همواره شهرهای ایران را پناهگاه خویش قرار می داد، و به همین سبب، این شهرها جولانگاه خارجیان شده بود. شهرهایی که محل تاخت و تاز خوارج بود، شامل مثلثی می شد که قاعده آن را شهرهای خوزستان مانند اهواز، رامهرمز، شوشتر و شهرهای سیستان، کرمان و فارس و رأس آن را پس از عبور از اصفهان و ری، شهرهای مازندران تشکیل می داد. اینکه خوارج شهرهای ایران را پناهگاه و محل استراحت و تجدید نیروی خود قرار می داد، دلیل روشنی دارد و آن اینکه ایرانیان اسلام را به خاطر جاذبه های خاص آن و اهمیت دادن به ارزشهای والایی چون عدل و مساوات پذیرفته بودند، اما آنچه از خلفا و حاکمان رسمی به اصطلاح اسلامی و کارگزاران محلی آنها می دیدند، درست در جهت خلاف دستورات اسلام بود. لذا خوارج با شعارهای خود، چنین تبلیغ می کردند که آنها طرفدار اسلام راستین هستند و با خلفا به سبب دوری از اسلام، می جنگند و گروههای غیر مذهبی و بی مبالات را نیز با حمایت خود و دادن وعده های خوشایند و تشویق به اینکه به خلیفه خراج و مالیات ندهند به سوی خود جلب می کردند. از جمله کسانی که از خوارج توانست یک چندی توجه امویان را به خود جلب کند و حتی ضرباتی نیز به آنها وارد نماید و مناطقی چون خوزستان و خصوصا شوشتر را مقر خود قرار دهد، شبیب خارجی بود. این شخص، گرچه چندی در شوشتر اقامت گزید و سپس از آنجا رانده شد، ولی نویسندگان تذکرة شوشتر و مرآت البلدان در بررسی تاریخی خود دچار اشتباه شده و عنوان نموده اند که شبیب در شوشتر کشته شده است. در صورتی که چنانکه در پی خواهد آمد، منابع تاریخی معتبری کشته شدن وی را در اهواز ذکر کرده اند نه در شوشتر. صاحب تذکرة شوشتر می نویسد، چون شبیب خارجی خروج کرد و شوشتر را به عنوان پایتخت خود قرار داد. حجاج بن یوسف ثقفی که از جانب عبدالملک بن مروان بن الحکم والی عراقین و خراسان بود، تلاش بسیاری برای سرکوبی وی انجام داد، ولی نتیجه ای نگرفت. شبیب هر روز با سپاه خود از شهر بیرون می رفت و با لشکریان حجاج مقابله می کرد. در یکی از شبهایی که شبیب در حال مراجعت به شهر بود، آب رود خانه طغیان نموده و شبیب در آن لحظه بر روی پل اسب می راند و به تماشای آب مشغول بود و شخصی سوار مادیان، پیشاپیش او حرکت می کرد. از آنجایی که اسب شبیب نر بود، چون به آن مادیان نزدیک شد میل کشید، شبیب به دهن آن زد و در همین حال خود اسب از بالای پل به درون رودخانه سقوط کردند و غرق شدند. روز بعد چون حجاج وارد شوشتر شد مردم را به علت پناه دادن به شبیب مورد ملامت قرار داد و مردم در پاسخ اظهار داشتند که از آمدن شبیب مطلع نشدیم، بلکه وی در شب تاریک بطور ناگهانی، با سپاه وارد شهر گردید و ما توانایی بیرون راندن او را نداشتیم. لذا حجاج معذرت خواهی مردم را قبول کرد و از تنبیه آنها در گذشت و دستور داد تا پل را خراب کنند و مردم مانند گذشته بوسیلة کشتی عبور نمایند، تا دیگر کسی بطور ناگهانی وارد شهر نشود. چنانکه گفته شد مؤلف تذکره کشته شدن شبیب را در شوشتر ذکر می کند در حالیکه طبری از قول ابو یزید سکسکی می نویسد، حجاج مال بسیاری بین ما پخش کرد و ما را به طرف شبیب فرستاد. آنگاه به سفیان بن ابرد گفت، به مقابله شبیب رود و سفیان آماده شد. شبیب در کرمان بود تا نیرو گرفت آنگاه حرکت کرد و بازگشت و سفیان پای پل دجیل اهواز به مقابله او رفت. و در این هنگام کسانی که در لشکر شبیب بودند که تعدادی از نزدیکان آنها بوسیلة شبیب کشته شده بودند و لذا کینة شبیب را در دل داشتند و سر پل را بریدند و کشتی ها کج شد. اسب شبیب ترسید و رم کرد و شبیب در آب افتاد و غرق گردید. ابن خلدون نیز می گوید، پس از آنکه شبیب سفیان را در اهواز دید از پل دجیل گذشت و حمله را آغاز کرد. نبردی سخت در گرفت و شبیب با صد تن از یاران خود تا هنگام شب جنگیدند. چون شب فرا رسید، مراجعت نمود و در حالیکه سپاهیانش پیشاپیش وی حرکت می کردند خود نیز در پی آنان در حرکت بود. چون بر سر پل رسید، سنگی از زیر سم اسبش لغزید و او در آب افتاد و غرق شد. لذا با تکیه بر مستندات مذکور، نظر کسانی که معتقد به کشته شدن شبیب در شوشتر بودند پایه و اساس صحیحی ندارد.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







پیچک